هوالمحبوب

رو نوشت: یکی از راههای مقابله با جنگ نرم افزایش آگاهی از طریق مطالعه است... شرط مطالعه درست، داشتن برنامه ریزی است.. در دورهء دانشجویی با چنین برنامه ریزی 2 نمره بر معدلم افزودم. این برنامه ریزی بیشتر در دانشگاه آزاد و دولتی کاربرد دارد
مقدمه
در دنیای کنونی که سرعت دستیابی به اطلاعات و کشف روزانهء علوم مختلف مانند سرعت نور است جایگاه مدیریت بسا نقش عمیقی ما بین افراد دارد و بعنوان یک علم عام که هر فردی در فراخور خود باید با آن مواجه و سروکار داشته باشد نمود پیدا کرده است...
یکی از ابزار مدیران برای مدیریت مفید و اثر بخش مبحث برنامه ریزی است.
برنامه ریزی را می‌توان اولین و مهم‌ترین عامل یک مدیریت کار آمد تلقی کرد.
در تعریف برنامه ریزی باید اظهار داشت که فرآیندی است برای رسیدن به هدف‌ها که معمولا به دو دسته تقسیم می‌شود.
 برنامه ریزی کوتاه مدت - برنامه ریزی بلند مدت
در این یادداشت به برنامه ریزی کوتاه مدت می‌پردازیم
به مجموعه اقدامات و روشهایی که دارای یک هدف کوتاه مدت و در سطح عملیاتی صورت می‌گیرد برنامه ریزی کوتاه مدت می‌گویند. در برنامه ریزی کوتاه مدت شخص برنامه ریز بدنبال تحقق اهداف در زمان اندک است و اینکه در کوتاه مدت پیش بینی خوبی از آینده داشته باشد
فرض می‌کنیم بیشتر از دو ماه به امتحانات نمانده و هیچگونه مطالعه قبلی صورت نگرفته که این یک معظل است در بین اکثرا دانشجویان که بیشترین ساعات مطالعه درسی خود را به شب امتحان می‌سپارند.
اولین گامی که باید برداریم این است یک لیست از دروس ترم را در برگه‌ای فهرست کنیم و برای هر کدام دو عنوان فرض کنیم 1- جزوه 2- کتاب
بعد از این گام درس مربوطه را مشخص و روبروی آن گزینه مورد نظر را انتخاب می‌کنیم. مواردی بوجود می‌آید که هر دوگزینه نیز در یک درس وجود داشته باشد یعنی ما یک درسی داریم که هم جزوه دارد و هم کتاب که باید هر دو را اضافه کنیم
گام دوم: با توجه با برگهء امتحانات اولویت بندی می‌کنیم و این اولویت بندی بصورت زمان‌های خالی امتحانات است به طور مثال در رشته مدیریت دروس محاسبه‌ای از اهمیت بیشتری برخوردار هستند و در برنامه ریزی باید بیشترین زمانهای موجود را به آن‌ها اختصاص دهیم. به زمانهای خالی بین امتحانات توجه می‌کنیم در بسیاری از موارد برای دروس عمومی که از سختی کمتری برخوردار هستند وقتهای خالی زیادی گنجانده می‌شود و باید در این اوقات خالی دروسی که اهمیت بیشتری دارند قرار گیرند.

گام سوم: این مرحله از اهمیت بیشتری برخوردار است در این مرحله باید نوع دروس را بر اساس محاسباتی بودن آن‌ها و تخصصی بودن جدا سازی کنیم و در مواقعی که از خواندن درسی مانند حسابداری خسته شدیم در ادامه ریاضی یا اقتصاد نخوانیم.. سعی کنیم در مواقع خستگی ذهن به افکاری بیندیشیم که مانع درس خواندن می‌شدند و بعد از فارغ شدن از آن‌ها دوباره برای مطالعه کتب سبکتری را انتخاب، نسبت به قبل و بعد از آن دوباره این دور را انجام دهیم. معمولا در شروع مطالعه توصیه می‌شود‌‌ همان ساعات اول شروع نکنیم برای خواندن رگباری این به آسیب ذهن می‌انجامد.
گام چهارم: در هر مطالعه‌ای برای اینکه ذهن در گیر موضاعات می‌شود و انرژی زیاد صرف این درگیری می‌شود همیشه احساس ضعف و گرسنگی نمایان می‌شود. سعی شود در دوران امتحانات از مواد مغزی و خصوصا میوه‌ها و سبزیجات استفاده شود. خوردن چربی‌ها اصلا توصیه نمی‌شود، چربی‌ها حاوی مقادیر زیادی از کالری می‌شوند گرچه انرژی زیادی می‌دهند ولی باعث سنگینی بدن می‌گردد و در هر حال که فرد قرار بگیرد احساس خواب می‌کند و این تمام برنامه‌های طرح ریزی شده را برهم می‌زند.
گام آخر: این مرحله به قدرت تصمیم گیری و اراده فرد بستگی دارد که هدف خود را بر چه پایه‌ای گذارده است. هر چه قدر این هدف بزرگ‌تر باشد موفقیت و دستیابی به آن بیشتر است. با توجه به اینکه ذهن افراد در حین مطالعه شلوغ می‌شود و حتی یاد کارهای سالیان قبل که ناتمام گذاشته بوده می‌افتد و سعی به تکرار دوبارهء آن‌ها و غافل شدن از برنامه اصلی در این موارد توصیه می‌شود اول از شروع دروس خصوصا تخصصی باید بر کتاب چیره شوند و این نیازمند این است که فرد تا چه حد انگیزه دارد. یکی از این راه‌ها خواندن داستان وار کتاب‌ها است با این کار ما می‌توانیم بین فصول و یا موضوعات کتاب پیوستگی ایجاد کنیم و از خواندن و مطالعه لذت ببریم. یادمان باشد که برای خواندن یک رمان کسی نسبت به مطالعه درسی خسته نمی‌شود.
پ ن: این برنامه ریزی کاملا شخصی و از دیدگاه نویسنده نگاشته شده است و از قاعده خاصی پیروی نمی‌کند.. این برنامه ریزی ویژه دانشجویان حسابداری و مدیریت می‌باشد و افراد علاقه‌مند رشته‌های غیر مرتبط می‌توانند با تغییرات از این برنامه ریزی استفاده کنند

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ / یوسف12

ترجمه: فردا او را با ما بفرست تا [در چمن‏] بگردد و بازى کند، و ما به خوبى نگهبان او خواهیم بود.»

علت اینکه سخنم را با این آیه شریفه آغاز کردم بیان بحثی در زمینه جنگ نرم بود!

برادران حضرت یوسف برای جلب رضایت پدر از ایشان خواستند تا برای بازی و تفریح یوسف را با ایشان به صحرا بفرستد!

دو نکته اینجا مطرح است: اول اینکه کودک به بازی و نشاط نیاز دارد و این نیاز حتما باید مورد توجه قرار بگیرد.

و نکته دیگر شگرد برادران یوسف برای جلب رضایت حضرت یعقوب است!

مطرح کردن این مسئله توسط قرآن کریم بی حکمت نیست و در آن نکته هایی نهفته است!!

اول اینکه ما را از این نیاز کودک آگاه می‌سازد و دوم هشدار می‌دهد که مبادا این نیاز فرزندانمان را دشمن تامین کند که در این صورت اگر او را نصیب گرگ نکند حتما او را درون چاه خواهد انداخت!!

یکی از مهم‌ترین ابزار جنگ نرم، بازی است!!

در تاریخ اسلام آمده است سربازان معاویه لعنه الله علیه بره های کوچک را از طرف او به بچه ها هدیه می دادند تا آنها خوشحال شوند و با بره ها بازی کنند و محبت معاویه در دلشان بیفتد! و بعد معاویه عده ای را می فرستاد تا در اوج بازی بچه ها بره ها را با زور و کتک از آنها بگیرند و بگویند علی ما را فرستاده تا بره ها را از شما بگیریم! و اینطور نسبت به امیرالمونین نفرت ایجاد کنند!!

دشمن همیشه آگاه تر و بیدارتر از ما عمل کرده و ما متاسفانه همیشه بعد از زمین خوردن تازه دنبال این بودیم که از کجا پس گردنی خوردیم!!

بازی های رایانه ای رایج هر کدام بره ای است که معاویه های زمان برای فرزندان ما می فرستند تا محبت خود را در دل کودکان بی گناه بیندازند و در کنارش نفرت از وطن و آب و خاک و دین و ایمان راتقویت کنند!

متاسفانه ما در برابر دشمنی که با توپ و تانک وارد میدان شده است حتی چماق هم در دست نداریم!

عده ای مثلا متوجه این آسیب شدند و آمدند بازی درست کردند!! آنهم به چه مسخرگی!

کودک من که طعم بازی غربی را چشیده کی می آید خودش را با بازی درپیت شما سرگرم کند؟! بچه ها به این بازی ها می خندند!!

تا کی قرار است ما اول ضربه بخوریم بعد به فکر درمان شویم؟! تازه نوش دارویی را هم که بعد از مرگ سهراب می آوریم فاسد باشد؟!

سهراب هایمان دارند از دست می روند!!

ملت! به خدا ما مسئولیم!!

پیشگیری بهتر از درمان است! به جای فکر کردن روی نوش داروهای به درد نخور باید دنبال پیشگیری از ابتلای فرزاندانمان باشیم.

اینهمه تاکید رهبری روی تربیت نیرو، اهمیت و حساس بودن سن کودکی و نوجوانی را نشان می دهد به قول حضرت امام ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است!!

سهراب هایمان دارند از دست می روند!!

کی قرار است بفهمیم؟!....

2 هفته بیشتر باقی نمانده به 31 شهریور ... در تمامی روزنه های پادگان زرهی شهید سرلشکر کرمی غوغایی بر پا است ... سربازان رژه تمرین می کنند ... پایور ها هر روز یگان به خط می کنند و مشغول تمرین دادند هستند ... آنهم در زیر آفتاب خدا ... آنهم به خاطر اینکه نشان دهند تا هیچ احد و ناسی نمی تواند به خاک ایران اندیشه کند ! تا نشان دهند که پای کوبیدن که هیچ جان کوبیدن هم برای تک تکشان یک عشق حقیقی است ... هر روز تمام می شود و قدرت فزونی تر اتحاد یک رنگتر و وحدت چشمگیرتر ... هر روز بهتر می شود و یک ماشاءالله فرمانده گروهان پاداشی تمام ناشدنی برای تک تک بچه ها است ... زحمت کش است و جوان و خیلی خدایی ... صدای صوت قرانش زیباترین موسیقی بود که در این چند ماه اخیر گوش داده بودم او فرمانده گروهان 3 است زیر شاخهء گردان دانشجویان ...قول می دهد که بهترین نمایش را در کل نیروهای مسلح داشته باشیم ... به شکل یک تانک در آمده ایم و این کارمان را کمی سخت تر می کند ... باید دقیقا نمایش زنده یک تانک را داشته باشیم بعضی ها لوله را خراب می کنند ...بعضی ها صفوف را ... بعضی ها هم حواسشان جای نشان دادن عزم ملی به جزم فردی است ! بعد از روزهای متمادی و تمارین بسیار لحضهء موعود فرا می رسد ... بیرون از پادگان به خط می شویم... میزبان نیروی زمینی ارتش است ! رو بروی پادگان جایگاهی برای امرا و اراشد ساخته اند ... همه هستند ... مردم آنقدر استقبال خوبی داشته اند که من انگشت به دهان مانده ام و برایم باورش خیلی دشوار است ... بعد از سخنرانی امام جمعه شیراز و استاندار و چندی دیگر ... نمایش شروع می شود ... طبال می کوبد ... من یاد داستان های حماسی شاهنامه می افتم ... سراسر پیکرم را غرور فرا گرفته است ...اغلب اینگونه اند ... همه احساس وظیفه می کنند ... بعد از سی متری پای کوبیدن و ذره ای خراب نشدن فرمان آزاد شنیده می شود و ما تمام می کنیم ... یک تمام خوب ... بعد از یک شروع بسیار سخت بعد از روزهای فراوان ممارست ! ...همه شادمان ... فرمانده می اید و تبریک می گوید ... و از همه تشکر می کند ... تمام پیکر باز پر از غرور شده است !حال همه می خواهند ماحصل کار و تلاش خود را ببینند ... هر شبکه ای را جستجو می کنیم رژه هست و ساعات مدیدی منتظر نشان دادن شاهکار خودمان هستیم .... نیست ... نشان نمی دهند ... از رژه نیروهای ارتش چیزی نشان نمی دهند ... و ما همه مغموم و ناخوش که چرا باید این همه فرق و ناعدالتی باید باشد ... همه اهداف یکی است ... بنیان یکی است ... فرمانده کل یکی است ! ولی سیاست یکی نیست ... او بغض می کند ما بغضهایمان را می خوریم ... او ناراحت است ... فرمانده شجاع را می گویم ... جوان است و با هزاران امید و نتیجه زحماتش را نمی بیند و بچه هایش حالشان بدتر از او ...ما دیگر حالمان خوب نیست ... ولی خدا است که حالمان را خوب می کند و خدا همیشه حالمان را خوب کرده است ...

پ ن : قرار نبود در این وب مطالب شخصی تایپ شود ولی اهمیت موضوع و اینکه همیشه از اسلام تا کنون به وحدت اشاره شده است نویسنده را بر آن داشت تا کمی هم نگاشته اش را به دل نوشته نزدیک کند ...........به امید ایرانی سربلند و همیشه مانند حالَش آزاد...

جنگ نرم یعنی بصیرت (مقام معظم رهبری)

در روزگاری که آدم ها ! فقط نام این کلمه را یدک می کشند ... پیدا می شود کسانی که بی نمازی را افتخار می دانند و نامشان را نهاده اند روشنفکرانِ متمدن ... ! بحث در نوع دیدگاه این افراد است که به مسائل دینی خویش چگونه می نگرند ...اگر آنها را در یک مقطعی زمانبندی کنند حال باید برای بیثماری آنها به یک پزشک جراح مراجعه کنیم چون عمیقا دچار خونریزی مغزی شده اند و دین را در برنامه ای خاص دیده اند و بیمار گشته اند .... نماز را با بسیاری از کاستی های نویسنده شرح می دهیم :

نماز یک تشکر از خداوند متعال است یک تشکری که باید هر روز آن را بجا آوریم و این در قبال داده های پروردگار چیز زیادی نیست ... مثالی ذکر میکنیم تا فهم مخاطب بیجک گرفته باشد!!!

برای کار خاصی که دارید باید بیرون بروید و برای بیرون رفتن نیاز به پول  دارید ... به پدر مراجعه می کنید و ایشان مقداری برایتان فراهم می کند ... آیا شما تشکر بجا نمی آورید ؟ حال قیاس کنید ...داده های پدر و خداوند را .... چگونه باید از رب العالمین تشکر کرد ؟ نماز یک تشکر از خداوند است... حال همین نماز خواندن های ما جنبه اجتماعی هم دارد .... در دین مبین اسلام بر نماز جماعت تاکید زیادی شده است و دلایل زیادی من جمله : برخورد با برادران دینی و خبردار شدن از احوالات آنها ، وحدت مسلمین و افزلیش علوم فردی از طریق وعظ ... و دلایل دیگر که سواد نویسنده در آنها نمی گنجد ... اخیرا باب شده است جوانان نماز را به زبانهای دیگری می خوانند ! آیا این عمل باعث تفرقه نمی شود؟ آیا نظم نمازها از بین نمی رود؟ ... جمعی را تصور کنید که انفرادی نماز می گزارند ! و هر کسی به یک سبکی ! آیا ما در برخورد با یک فرد هم چنین اعمالی را انجام ی دهیم؟ .... در قران کریم آمده است که قران برای این به عربی نازل شد تا تمامی مردم به راحتی بتوانند آنرا فرا بگیرند ... ما فقط و فقط نماز را به زبان عربی می توانیم بخوانیم چون نوع بسط کلمات اجازه نمی دهند که معنای دیگری را برایشان مترادف شویم و ترجمه کنیم آنرا .... به امید انکه مطل مورد توجه قرار گیرد

پ ن : توسط علیرضا عباسی نوشته می شود ......